فرزند پروری با دو نیمکره

ﻫﺪف ﺷﻤﺎ از ﭘﺮورش ﯾﮏ اﻧﺴﺎن ﭼﯿﺴﺖ؟

اﮔﺮ ﻫﺪف ﺷﻤﺎ ﭘﺮورش اﻧﺴﺎن ﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ رﺷﺪ ﮐﻨﻨﺪ و ﻫﻤﺪل و دﻟﺴﻮز دﯾﮕﺮان ﺑﺎﺷﻨﺪ و… ﻣﺠﺒﻮر ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ زﻣﺎن ﻫﺎی ﺧﺎﺻﯽ را ، ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ رﺷﺪ و ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪن ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد اﯾﺠﺎد ﮐﻨﯿﺪ.

ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﻫﻤﻪ ی ﻟﺤﻈﺎت روزاﻧﻪ ﺧﻮد ﺑﺎ آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ رﺷﺪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎی آﻧﻬﺎ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﯿﺪ.

ﯾﮏ دﻗﯿﻘﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ و از ﺧﻮد ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ؛ ﺷﻤﺎ ﺑﺮای ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد واﻗﻌﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﺪ؟ در ﻣﻮرد درﺻﺪی از وﻗﺖ ﺗﺎن ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ ﺻﺮف رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ اﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت در ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن ﻣﯽ کنید، ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ.

افراد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺪر و ﻣﺎدر از ﻧﻈﺮﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﺧﻠﻖ ﺷﺪه اﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد را از ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺻﺪﻣﻪ و آﺳﯿﺒﯽ ﻧﺠﺎت دﻫﻨد، و ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ نمی ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﯾﻦ ﮐﺎر را اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ. ﻓرزند زﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺧﻮرد، احساس آن ممکن است صدمه ببیند، ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ و اﺣﺴﺎس ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ و ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

در واﻗﻊ اﻏﻠﺐ ﻣﻮاﻗﻊ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﺎ و ﻟﺤﻈﺎت اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ اﺟﺎزه ﻣﯽ دﻫﻨﺪ رﺷﺪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﺟﺎی ﺗﻼش در محاﻓﻈﺖ و ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن از اﺗﻔﺎﻗﺎت ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ اﺟﺘﻨﺎب زﻧﺪﮔﯽ، ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﻪ او ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ از اﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ های ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﺮای درک ﺧﻮد، دﻧﯿﺎ و آﻣﻮﺧﺘﻦ از آﻧﻬﺎ ، اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ (ﯾﺎد ﺧﻮاﻫﯿﺪ ﮔﺮﻓﺖ).

ﻗﺼﺪ دارﯾﻢ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ و ﻣﻘﺎﻻت دﯾﮕﺮ روﺷﯽ از ﻓﺮزﻧﺪ ﭘﺮوری را در اﺧﺘﯿﺎرﺗﺎن ﺑﮕﺬارﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻟﺬت بیشترﮐﻨﺎر ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن وﻗﺖ ﺻﺮف ﮐﻨﯿﺪ.

ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﻫﺎ اﻏﻠﺐ در ﻣﻮرد ﺑﺪن ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ اﻧﺪ. ﻣﺜﻼ می داﻧﻨﺪ ﮐﻪ درﺟﻪ ی ﺣﺮارت ﺑﺎﻻﺗﺮ از 36 درجه، ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ﺗﺐ اﺳﺖ، ﯾﺎ ﭼﻪ ﻧﻮع ﻏﺬاﯾﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻊ از ﺧﻮاب ﻓﺮزﻧﺪﺷﺎن ﻣﯽ ﺷﻮ

اﻣﺎ اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ درﺑﺎره ﻣﻐﺰ و ﮐﺎرﮐﺮد آن در ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد ﻧﺪارﻧﺪ. اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع زﻣﺎﻧﯽ دوﭼﻨﺪان ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮدک ﻣﺜﻞ؛ ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﻣﻨﻀﺒﻂ ﮐﺮدن ﮐﻮدک، رواﺑﻂ ،ﻣﺪرﺳﻪ و… ، که پدر و ﻣﺎدر ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ وﯾﮋه دارﻧﺪ، ﻣﻐﺰ ﺗﺎ ﭼﻪ اﻧﺪازه ای ﻧﻘﺶ ﻋﻤﺪه ای دارد. اﯾﻦ آﮔﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ واﻟﺪﯾﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ راﺑﻄﻪ ای ﻗﻮی ﺑﺎ ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺳﻌﯽ دارﯾﻢ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ درک ﺗﻌﺪاد ﮐﻤﯽ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت اوﻟﯿﻪ و آﺳﺎن ﺑﺮای ﯾﺎدﮔﯿﺮی درﺑﺎره ﻧﺤﻮه ی ﮐﺎر ﮐﺮدن ﻣﻐز، ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮد را در ﻟﺤﻈﺎت ﺣﺴﺎس و دﺷﻮار ﺑﻬﺘﺮ درک ﮐﻨﯿﺪ و ﮐﻨﺎرﺷﺎن ﺑﺎﺷﯿﺪ.

مغز، دارای ﻧﯿﻤﮑﺮه ی ﭼﭗ ﯾﺎ اﺻﻄﻼﺣﺎ ﻣﻐﺰ چپ است، ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻖ و ﮐﻠﻤﺎت و اﻓﮑﺎر اﺳﺖ. ﻗﺴﻤﺖ ﻧﯿﻤﮑﺮه راﺳﺖ ﻣﻐﺰ، ﯾﺎ ﻣﻐﺰ راﺳﺖ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت و اﺣﺴﺎس اﺳﺖ. زﻣﺎﻧﯽ ﻣﻐﺰ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻋﻤﻠﮑﺮد درﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﮑﭙﺎرﭼﻪ ﺷﻮد.

ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ را ﺑﻬﺘﺮ درک ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺜﺎل دﻗﺖ ﮐﻨﯿﺪ؛ ﺑﺪن دارای اﻧﺪام ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺳﺖ و ﮐﺪام ﮐﺎرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه دارﻧﺪ. رﯾﻪ ﻫﺎ ﻫﻮا را ﺑﻪ درون ﻣﯽ ﺑﺮﻧ ﻣﻌﺪه ﻏﺬا را ﻫﻀﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و …

ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺪن ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺎﺷﺪ اﻧﺪام ﻫﺎ ﻫﺮ ﮐﺪام ﮐﻪ ﮐﺎر اﻧﻔﺮادی ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دهند، باید ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻌﻨﻮان ﯾﮏ ﮐﻞ ﮐﺎر ﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع در ﻣﻮرد ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﺻﺎدق اﺳﺖ. درواﻗﻊ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﻮدک ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﻢ از ﻣﻐﺰ ﭼﭗ ﻫﻢ راﺳﺖ ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ.

ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻐﺰ از ﻧﻈﺮ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ در ﻃﻮل دوره زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در دوره ﮐﻮدﮐﯽ، ﺑﺮ ﺧﻼف آﻧﭽﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در واﻗﻊ واﻟﺪﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از اﯾﻦ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎ ﺟﻬﺖ ﯾﮑﭙﺎرﭼﻪ ﮐﺮدن ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻐﺰ ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ.

ﭘﺪر و ﻣﺎدراﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد در ﻣﻮرد اﺣﺴﺎﺳﺎت آﻧﻬﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﯽ ﺑﺎ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ دارﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد و دﯾﮕﺮان را ﮐﺎﻣﻞ درک ﮐﻨﻨﺪ.

اداﻣﻪ دارد…

 

در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ آﻣﻮزش ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﻣﺴﺎﺋﻞ را ﺑﺎ واژه و منطق خود حل کنیم. ولی وقتی فرزند کوچک شما به شدت عصبانی است که ﻣﺜﻞ ﻓﻼن ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺎرﺗﻮﻧﯽ ﻗﺎدر ﺑﻪ راه رﻓﺘﻦ روی ﺳﻘﻒ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺑﺮای آﻣﻮزش ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺑﻪ او ﻧﯿﺴﺖ.

یا وﻗﺘﯽ ﻓﺮزﻧﺪ 11 ساله شما اﺣﺴﺎس ﺑﺪی دارد، زﯾﺮا ﺑﻪ ﻧﻈﺮاو ﺧﻮاﻫﺮش ﺗﻮﺟﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮی از ﺷﻤﺎ درﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ او ﻧﺸﺎن دﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ دو ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺎوی دوﺳﺖ دارﯾﺪ.

ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺪر و ﻣﺎدری ﮐﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ ﺑﺎ دو ﻧﯿﻤﮑﺮه ﻣﻐﺰ ﻓﺮزﻧﺪ ﭘﺮوری داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﺎﯾﺪ از اﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﻢ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎت ﻣﻨﻄﻖ ﺑﺮای آوردن ﻧﻮع آراﻣﺶ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻣﺎن، وﺳﯿﻠﻪ اوﻟﯿﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ.

ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از اﯾﻨﮑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻓﺮزﻧﺪﻣﺎن ﭼﻘﺪر از ﻧﻈﺮ ﻣﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻧﺎﻣﻌﻘﻮل و ﻧﺎاﻣﯿﺪ ﮐﻨﻨﺪه باشد، ﺑﺮای او واﻗﻌﯽ و ﻣﻬﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

در ﻣﺜﺎل ﻫﺎی ﺑﺎﻻ و ﻣﻮاردی از اﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ زﻣﺎن ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ یکپارﭼﮕﯽ ﻣﻐﺰ(درﻣﻘﺎﻟﻪ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﺷﺪ) در ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ.

ﮐﺎری ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ اﻧﺠﺎم دﻫﯿﺪ را ﺑﺎ ﺑﯿﺎن ﯾﮏ مثال ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﻢ.

ﯾﮏ ﺷﺐ ﭘﺴﺮ ﯾﺎزده ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺎﺋﺪه ﻣﺪت ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﭘﺲ از اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ رﺧﺘﺨﻮاب رﻓﺘﻪ ﺑﻮد، ﻣﺠﺪدا ﺑﻪ اﺗﺎق ﻧﺸﯿﻤﻦ ﺑﺮﮔﺸﺖ و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺨﻮاﺑﺪ. ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻧﺎراﺣﺖ اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺻﺪای ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: “ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﻢ، ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ و ﺗﻮﻟﺪم ﻧﺰدﯾﮏ اﺳﺖ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ای ﻧﺪاری”.

اﮐﺜﺮ ﭘﺪر و ﻣﺎدرﻫﺎ زﻣﺎن ﻫﺎﯾﯽ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪان آﻧﻬﺎ ﺣﺮف ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و در ﻣﻮرد ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪارد. در آن ﻟﺤﻈﺎت ﺑﺪاﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﺷﻤﺎ در ﺣﺎل ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮدن اﻣﻮاج ﺑﻠﻨﺪ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﻣﻐﺰ راﺳﺖ اﺳﺖ، ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺗﻌﺎدل ﺑﺎ ﻣﻐﺰ ﭼﭗ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.

ﯾﮑﯽ از ﮐﻢ اﺛﺮ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎرﻫﺎ در اﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎت آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮد ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺷﺮوع ﺑﻪ دﻓﺎع از ﺧﻮد ﮐﻨﺪ ﮐﻪ “ﻣﻦ ﺑﺮای ﺗﻮ ﮐﺎرﻫﺎی ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮدم…” اﯾﻦ ﻧﻮع ﭘﺎﺳﺦ ﻓﻘﻂ ﺷﮑﺎف ﺑﺰرﮔﯽ را ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ اﯾﺠﺎد ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد.

ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ از ﻣﻐﺰ راﺳﺖ ﺧﻮد ﮐﻤﮏ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن ﺑﯿﺸﺘﺮاﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ ﮐﻪ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﺷﻮد.

ﻣﺎﺋﺪه ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ از ﻣﻨﻄﻖ ﻣﻐﺰ ﭼﭗ و ﻗﻮاﻧﯿﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ ﻣﺜﻼ ﺑﮕﻮﯾﺪ: ” درﺑﺎره ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ” ﯾﺎ از او ﻣﯽﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻮری ﺑﻪ رﺧﺘﺨﻮاب ﺑﺮﮔﺮدد. اﻣﺎ اﯾﻦ ﮐﺎر را ﻧﮑﺮد ﭼﻮن ﻣﻮﺟﺐ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮزﻧﺪش ﻣﯽ ﺷﺪ.

ﭘﺲ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ او را ﺑﻐﻞ ﮐﺮد ﭘﺸﺖ او را ﻣﺎﺳﺎژ داد و ﮔﻔﺖ: “ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ وﻗﺖ ﻫﺎ آدم ﭼﻨﯿﻦ اﺣﺴﺎﺳﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟ 
ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪن ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻤﻠﻪ از ﻣﺎﺋﺪه ﻓﺮزﻧﺪ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮد و در ﮐﻤﺘﺮ از۵ دﻗﯿﻘﻪ آرام ﺗﺮ ﺷﺪ و ﻗﺮار ﺷﺪ ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺗﻮﻟﺪ ، . ﺻﺒﺢ روز ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ.

ﻧﮑﺘﻪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﻮدک ﻧﺎراﺣﺖ و ﺑﻪ ﻫﻢ رﯾﺨﺘﻪ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﻣﻐﺰ راﺳﺖ ﺟﻮاب ﻧﺪاده ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻣﻨﻄﻖ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﮐﺎر ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ.

در اﯾﻨﺠﺎ ﻣﺎﺋﺪه ﮐﻤﮏ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪش ﺑﻪ ﻃﻮر واﻗﻌﯽ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ ﮐﻪ اﺣﺴﺎس ﺷﺪه اﺳﺖ.

ﺗﺼﻮر ﮐﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﯾﮏ ﻏﺮﯾﻖ ﻧﺠﺎت ﻫﺴﺘﯿﺪ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن در ﺳﯿﻞ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﺧﻮد در ﺣﺎل ﻏﺮق ﺷﺪن اﺳﺖ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻓﺮزﻧﺪﺗﺎن ﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ او را در آﻏﻮش ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﺪ و ﺑﻪ او ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺮﮔﺮدد، ﻗﺒﻞ از اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ او ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ: “دﻓﻌﻪ ﺑﻌﺪ اﯾﻨﻘﺪر دور ﺷﻨﺎ ﻧﮑﻨﺪ”.

پس ﻗﺮار ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﯽ ﺗﻔﺎوت ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﭼﭗ ﺷﻮﯾﺪ، ﻫﺪف ﻓﻘﻂ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﮐﺮدن دونیمکره مغزبصورت یک کل است و این که بصورت گروهی باهم کار کنند و منطق و هیجان کودک ما، هر دو در زندگی برای وی قابل استفاده باشد.

 

تا اینجا با هم پیش رفتیم که مغز دارای دو نیمکره چپ و نیمکره راست است و هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارند و اگر به یک بخش بیشتر توجه کنیم و از بخش دیگر غافل شویم، کیفیت زندگی ما تحت تأثیر قرار می گیرد.
مغز چپ علاقه شدیدی به منطق، نظم و دانستن روابط علت و معلولی در جهان دارد. مغز راست کل نگرانه و غیر کلامی است، در واقع با علامت هایی مثل حالات چهره، تماس چشمی، تن صدا و ایما و اشاره ها ارتباط دارد.
مفهوم یکپارچگی مغز را هم پیش تر توضیح دادیم. حالا با اطلاعات دو مقاله قبلی و اطلاعات جدیدتر در این مقاله ، میرویم که فرزندپروری را شیرین تر و لذت بخش تر تجربه کنیم.مثل همیشه پر انرژی به سراغ مقاله “فرزندپروری با دو نیمکره ( ۳)” می رویم.

فرزندپروری با دو نیمکره (۳)

در کودکان، مخصوصاً سه سال اول زندگی، مغز راست تسلط بیشتری دارد و کودک هنوز به خوبی توانایی استفاده از منطق و واژگان را برای بیان احساساتش ندارد و کاملاً در لحظه و زمان حال زندگی می کند.
احتملاً دیده اید که کودک طوری مشغول تماشای ویترین اسباب بازی فروشی یا بازی کرن می شود، بدون اینکه لحظه ای فکر کند که ممکن است دیر به کلاسش برسد و اصرار والدین بر تکرار این نوع جملات که “ زود باشد” یا “دیر شد” در واقع بی تأثیر است چون فعلاً کودک درکی از مفهوم زمان ندارد.
پس بهترین راه این است که لحظه ای شما هم با نیمکره راست خود با کودکتان ارتباط برقرار کنید.

معجزه ترکیب مغز راست و مغز چپ

جالب است بدانید که ساختار خود مغز طوری طراحی شده است که شامل مجموعه ای از رشته های عصبی است که نیمکره راست و چپ را بهم متصل می کند و همین ارتباط باعث می شود که فرصت کار بعنوان یک تیم به دو نیمکره داده شود.
در واقع زمینه این یکپارچگی و کار تیمی در مغزمان از قبل آماده شده است، اما چون مهارت استفاده از آن را یاد نگرفته نبودیم به استفاده از یک بخش قانع بودیم.
حالا که در جهت یاد گرفتن مفهوم یکپارچگی مغز و مهارت های اجرای آن در تلاش هستیم مطمئن باشید که فرزندتان هم برای منطق و هم برای هیجانات ارزش قائل خواهد شد و بطور خودکار و غیر مستقیم به یکپارپه سازی دو نیمکره مغز خود مشغول می شود.
شاید این سوال برایتان مطرح شده باشد که اگر فقط از یک طرف نیمکره مغز خود اسفاده کنیم چه اتفاقی می افتد؟؟
در جواب این سوال می توانم بگویم که استفاده تنها از قسمت چپ یا راست مغز، درست مثل شنا کردن با یک دست است. به نظر شما چقدر موفق تر بودیم اگر از هر دو دست خود استفاده می کردیم. قطعاً این شنا برای مان لذت بخش تر می شد و همین طور از چرخیدن دایره وار به دور خود نیز جلوگیری می کردیم.شاید با همین روشی که در حال حاضر داریم فرایند فرزند پروری خود را پیش ببریم، اما هدف ما انتخاب بین خوب و خوب تر است و مطمئن باشید شما شایسته بهترین ها هستید.

سیل هیجانی یا بیابان هیجانی

برای داشتن یک زندگی پر معنی، وجود هیجانات ضروری است. اما نه به این معنی که آنها بطور کامل بر زندگی ما حکومت کنند و اگر این اتفاق بیفتد و نیمکره راست بر ما غلبه کند و نیمکره چپ را نادیده بگیریم، انگار در حال غرق شدن در سیل هیجانی هستیم و برعکس اگر مغزچپ یا نیمکره چپ در زندگی ما غلبه کند در واقع مانند زندگی در بیابان هیجانی هستیم.
در کل میخواهیم یاد بگیریم چگونه خود و فرزندمان از وارد شدن به سیل هیجانی و بیابان هیجانی جلوگیری کنیم.
مثلاً زمانی که کودک ما در مورد رفتن به مدرسه یا مهد کودک دچار ترس شدید شده و گریه و زاری و جیغ و داد می کند، درواقع در سیل هیجانی است و مغز راست هیجانی او به روش هماهنگ با منطق مغز چپ ، کار نمی کند. حال تصور کنید چه والدینی که متوجه این موضوع نیستند و زمانی که فرزندشان در سیل هیجانی است و خودشان در بیابان هیجانی، شروع به نصیحت کردن می کنند.
ماندن هم در سیل هیجانی و هم در بیابان هیجانی ( جایی که احساسات و هیجانات وجود ندارد) خطرناک است.
حالا برای شفاف تر شدن بیشتر این دو مفهوم، به مثال “رودخانه سلامت روانی” توجه کنید. فرض کنید سوار بر قایق خود به آرامی در روخانه هستید. این رودخانه، رودخانه سلامت روانی شماست.
یعنی زمان هایی که به آرامی در حال پارو زدن در این رودخانه هستید، زمان هایی است که شما با تغییرات زندگی خود سازگارید و با ثبات و در آرامش هستید. در دو طرف رودخانه سلامت روانی شما، یک سمت آن کناره آشفتگی و سردرگمی ( همان سیل هیجانی) و کناره دیگر انعطاف ناپذیری و ناسازگاری است ( همان بیابان هیجانی).
گاهی اتفاقاتی پیش می آید که شما را به یکی از این دو سمت می کشاند و به هر سمت که کشیده شوید مسائل گوناگونی برایتان بوجود می آید. و در کل شما در این شرایط از جریان آرام و میانه رودخانه سللامت روانی تان فاصله گرفته اید و نیاز دارید آگاهانه به سمت جریان ملایم رودخانه برگردید و همین طور حواستان هم باشد که از هر دو کناره رودخانه زیاد هم فاصله نگیرید چون وجود هر کدام برای ما در زندگی ضروری هستند فقط مراقب هستیم که خودمان انتخاب کنیم کِی و کجا و چه اندازه لازم است به نزدیک یکی از کناره های رودخانه برویم.

این مقاله را به اشتراک بگذارید

آخرین مقالات

معایب ازدواج سفید چیست
مقالات

معایب ازدواج سفید چیست

 در جلسات زوج درمانی و مشاوره قبل از ازدواج بارها پیش اومده که وقتی از زوج

ازدواج سفید چیست
مقالات

ازدواج سفید چیست

اینکه ازدواج سفید چیست و چه معایب و فایده ای دارد از موضوعات پر چالشِ

استرس قبل از ازدواج
مقالات

استرس قبل از ازدواج

بارها در بین مراجعینی که در پروسه ازدواج هستن و وارد جلسات مشاوره شدن، شاهد