وﻗﺘﯽ راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ و زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، بخش ناشناخته ای در بطن و عمق رابطه منجر به نوعی پیوند عاشقانه و رﻣﺎﻧﺘﯿﮏ در راﺑﻄﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد. اﻣﺎ ﻣﻬﻤﺘﺮ از اﯾﺠﺎد اﯾﻦ ﺣﺲ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ، ﺗﺪاوم آن اﺳﺖ . در واﻗﻊ اﯾﻦ ﺧﻮد زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺗﻌﺎدل واﻗﻌﯽ راﺑﻄﻪ ﺷﺎن را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﺮ روز اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ راﺑﻄﻪ ﺷﺎن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻏﻠﺐ اﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﮔﺬﺷﺖ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل از زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک، اﺣﺴﺎس رﺿﺎﯾﺖ در آن ﮐﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﻋﻠﺖ ﻧﺎرﺿﺎﯾتی، و ﺳﺮزﻧﺶ ﻫﺎی ﺗﻠﻤﺒﺎر ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ راﺑﻄﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻟﻄﻤﻪ وارد ﮐﻨﺪ و ﺣﺘﯽ زﻧﺪﮔﯽ را ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮدی ﺑﮑﺸﺎﻧﺪ. در ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک زن و ﻣﺮد ﺑﺎﯾﺪ ﺣﻮاس ﺷﺎن ﺑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ و اﯾﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﻼش آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺴﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد.ﺳﻮال اﺳﺎﺳﯽ اﯾﻨﺠﺎﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ راﺑﻄﻪ ای ﺑﺮﻗﺮار ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ در آن ﺟﺮﯾﺎن داﺷﺘﻪ و ﭘﺎﯾﺪار ﺑﺎﺷﺪ؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان در راﺑﻄﻪ ﻫﻤﺮاه ﻫﻢ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮد و ﺑﺎ ﻫﻢ رﺷﺪ ﮐﺮد؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان در راﺑﻄﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﻮد را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ و اﺣﺴﺎس رﺿﺎﯾﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و…ﺣﺘﯽ ﻋﻠﻢ ﮐﯿﻤﯿﺎﮔﺮی ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ وﺟﻮد ﻋﺸﻖ را در ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﺻﺪ در ﺻﺪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.فرمول یا وِِرد ﺧﺎﺻﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ آن راﺑﻄﻪ را ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﯾﺎ اﻣﻦ ﮐﺮد. اﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﯾﮏ ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺳﺎده رﯾﺎﺿﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﭽﻮن ﯾﮏ ﻗﻄﺐ ﻧﻤﺎ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﯾﮏ راﺑﻄﻪ رﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﺘﻌﺎدل و رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ را ﺗﺸﺨیص داد و ﺑﻪ آن رﺳﯿﺪ. ﻣﻌﺎدﻟﻪ ٣ =١+١، ﻧﻤﺎد راﺑﻄﻪ اﺳﺖ. ﺷﺎﯾﺪ اﯾﻦ ﻣﻌﺎدﻟﻪ در رﯾﺎﺿﯽ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ اﻣﺎ در ﺳﯿﺴﺘﻢ راﺑﻄﻪ، ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﻣﻨﻄﻘﯽ است. ﯾﮏ ﻣﺮد و ﯾﮏ زن، ﭼﺮا ﭘﺎﺳﺦ ﻋﺪد دو ﻧﺸﺪ. ﭼﻮن در راﺑﻄﻪ ﻫﺮ ﮐﺪام ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ دﯾﮕﺮی ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ از ﻋﺪد ﯾﮏ ﺧﻮد ﺑﻪ ﯾﮏ و ﻧﯿﻢ ارﺗﻘﺎ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ و در ﮐﻨﺎر ﻫﻢ رﺷﺪ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻟﻄﻒ راﺑﻄﻪ، زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺤﻞ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻓﺮدی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ رﺷﺪ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺎﺷﺪ. در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﯿﻦ رﺷﺪ ﺷﺨﺼﯽ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری وﺟﻮد ﻧﺪارد اﮔﺮ ﻃﺒﻖ اﯾﻦ ﻣﻌﺎدﻟﻪ ٣ =١+ ١ ﭘﯿﺶ ﺑﺮوﻧﺪ. اﯾﻦ ﻗﻮل را ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮐﺘﺎن را ﺑﺎ ﻫﺮ روﻧﺪی ﮐﻪ ﺷﺮوع ﮐﺮده ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ اﯾﻦ ﻓﺮﻣﻮل ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﺟﺎن ﺗﺎزه ای ﺑﻪ راﺑﻄﻪ ﺗﺎن ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ . ﻫﻤﻪ ﻣﺎ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﺧﻠﻖ راﺑﻄﻪ و ﺗﺸﮑﯿﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک را دارﯾﻢ وﻟﯽ در ﻓﺮاﯾﻨﺪ اداﻣﻪ اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﺑﻄﻮری ﮐﻪ اﺣﺴﺎس رﺿﺎﯾﺖ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﻏﻠﺐ ﺿﻌﯿﻒ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ . اﮐﺜﺮ زوج ﻫﺎ را می ﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ از زﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮد ﻧﺎراﺿﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ آن ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ را ﺑﺮای ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ دارﻧﺪ. اﻧﮕﺎر آن ها ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺳﺎده ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﯾﮏ اﺑﺰار ﺳﺎده را، ﺑﺮای درک ﺑﻬﺘﺮِِ ﺗﺪاوم و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺧﻮد ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮدم ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﯽ ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﻣﻌﯿﺎری ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد راﺑﻄﻪ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ زﻧﺪﮔﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﭼﺎﻟﺸﯽ ﺑﯽ ﭘﺎﯾﺎن اﺳﺖ و ﻫﺮﭼﻘﺪر ﺳﺮﺳﺨﺖ و ﺳﺎزش ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﻣﻌﺮض اﺷﺘﺒﺎه ﻗﺮار ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ. در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻨﻌﻄﻒ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﺎ اﯾﻦ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮد ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺷﻮﯾﻢ .
ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ
ﺣﺎﻻ ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ﺧﻮد را ﺗﺸﺨﯿﺺ دﻫﯿﺪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮﻣﻮل ٣ =١+١ ﻣﯽ ﭘﺮدازﯾﻢ. ﺣﺎﻟﺖ اول زﻧﺪﮔﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﺼﻮرت ﻣﻮازی اﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ زن و مرد و ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺑﺼﻮرت ٢=١+١ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﮐﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻋﺪد ١ خودش ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ و راﺑﻄﻪ یعنی عدد ٣ اﺻﻼ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد. ﺑﻄﻮر ﻣﺜﺎل زوﺟﯽ را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮد اﻏﻠﺐ ﺑﺎﺑﺖ شغلش ﺧﺎرج از ﮐﺸﻮر اﺳﺖ و ﺣﺘﯽ آﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ در ﮐﻨﺎر ﺧﺎﻧﻮاده اش ﻧﯿﺴﺖ. در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ زن ﻣﺠﺒﻮر اﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮدن را ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮد و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ را ﺑﭙﺬﯾﺮد. اﻣﺎ ﻫﻤﻮاره آرزوی ﺑﻮدن ﻫﻤﺴﺮ را در ﮐﻨﺎر ﺧﻮد دارد . آرزوی اﯾﻨﮑﻪ ﻟﺤﻈﺎت ﺻﻤﯿﻤﺎﻧﻪ ای را در ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﺑﮕﺬراﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺑﺮوﻧﺪ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪ و…
اﻣﺎ در آﺧرﮐﻪ ﻣﺮد ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ آﯾﺪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ دوﺳﺘﺎﻧﺶ را ﺑﺒﯿﻨﺪ و ﺑﻪ ﮐﺎرﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺮﺳﺪ. در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ دررواﻗﻊ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺮای ﺧﻮدش زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و راﺑﻄﻪ ﺑﻪ دوﻃﺮف اﺣﺴﺎس اﺳﺘﻘﻼل ﺑﺴﯿﺎری ﻣﯽ دﻫﺪ ﺑﻄﻮری ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻓﺮد ﺗﺼﻮر ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺪون ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ از دﯾﮕﺮی، آرمان هایش را در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺤﻘﻖ ﮐﻨﺪ. اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از زوج ﻫﺎ، ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻓﺮزﻧﺪان ﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری. در اﯾﻦ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ﻫﺎ، ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ و ﺷﻮر و اﺷﺘﯿﺎق وﺟﻮد ﻧﺪارد و راﺑﻄﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ در ﺣﺎل ﭘﮋﻣﺮده ﺷﺪن اﺳﺖ. اﻏﻠﺐ اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از زوج ﻫﺎ ﺑﺮای دﯾﮕﺮان زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ راﺑﻄﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮدﺷﺎن دوام ﭼﻨﺪاﻧﯽ ﻧﺪارﻧﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ اﯾﻦ زوج در ﻓﺮﻣﻮل ٣=١+١ ﺟﺎی دارﻧﺪ؟ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺧﯿﺮ
ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻌﺪی از راﺑﻄﻪ، زوج ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎرﻫﺎ را ﺑﺎ ﻫﻢ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دﻫﻨﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺟﺪا ﺷﻮﻧﺪ. در واﻗﻊ ﻣﻌﺎدﻟﻪ اﯾﻦ زوج ﻫﺎ ١=١+١ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺖ ” ﻫﻢ ﺟﻮﺷﯽ” ﯾﺎ “ ﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ” ﻣﯽ ﺗﻮان ﻧﺎﻣﯿﺪ. اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از زوج ﻫﺎ، ﻋﺪد ١ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮده اﻧﺪ و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺘﻌﺎدل ﺑﯿﻦ ﺷﺎن وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺣﺎﻟﺖ اول ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ از ﻫﻢ دور ﺑﻮدﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﺷﯿﻔﺘﮕﯽ و ﺳﺮزﻧﺪﮐﯽ وﺟﻮد دارد، زوج ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺣﺴﺎس دﻟﺘﻨﮕﯽ دارﻧﺪ و اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪه ﺷﺎن را ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﻧﺪ. اﻣﺎ ﺧﺐ، ﻻزم اﺳﺖ ﮐﻪ در راﺑﻄﻪ، ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ وﻗﺖ ﺑﺮای ﺧﻮدﻣﺎن و ارزش ﻫﺎی ﺧﻮد ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺪد١ ﺻﺮف ﮐﻨﯿﻢ . در اﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ از راﺑﻄﻪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺧﻮد زن و ﺷﻮﻫﺮ راﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﻣﺎ در ﭼﺎرﭼﻮب ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﻣﺘﻌﺎدل ﻗﺮار ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ و اﯾﻦ ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﯽ و ﻫﻢ ﺟﻮﺷﯽ اﺟﺎزه ﻧﻤﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻻزم ﺑﺮای ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﺑُﻌﺪ ﺳﻮم اﯾﺠﺎد ﺷﻮد.
ﺣﺎﻟﺖ دﯾﮕﺮی از راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻣﻌﺎدﻟﻪ آن ﺑﺼﻮرت ٠=١+١ است ﮐﻪ درﺑﯿﻦ ﻣﺮاﺟﻌﯿﻦ ﮐﻠﯿﻨﯿﮏ ﺑﺴﯿﺎر دﯾﺪه ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . اﯾﻦ زوج ﻫﺎ ﻣﺪام درﺣﺎل درﮔﯿﺮی و ﻣﺸﺎﺟﺮه ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻦ در ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﻣﺎﻧﺪه اﻧﺪ و ﺑﺎ ﻫﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﻧﮕﺎر اﯾﻦ ﻣﺸﺎﺟﺮه ﻫﺎ ﻋﺎﻣﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ راﺑﻄﻪ آﻧﻬﺎﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﺪل از راﺑﻄﻪ را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺣﺎﻟﺖ “ وﯾﺮاﻧﮕﺮ” ﻧﺎﻣﯿﺪ و ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﺣﺎﻟﺖ ﻗﺒﻠﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ در آن زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﻪ ﻫﻢ اﺣﺘﺮام ﻣﯽ ﮔﺬارﻧﺪ و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل راﺑﻄﻪ ( عدد٣ ) ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﻣﻌﺎدﻟﻪ ٣=١+١ اﺳﺖ. ﻫﻤﺎن ﻃﻮر ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ اﺳﺘﻘﻼل ﻓﺮدی دارﻧﺪ از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ دوﺳﺖ دارﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺎرﻫﺎﯾﺸﺎن را ﺑﺎ ﻫﻢ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ. در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻫﺎ، ﻫﻢ ﯾﮏ ﺑﺨﺶ ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﻫﻢ ﯾﮏ ﺑﺨﺶ ﻣﺸﺘﺮک وﺟﻮد دارد و زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻫﺎی ﺧﻮد و ﻫﻤﺴﺮش ﺗﻮﺟﻪ ﻣﯿﮑنند ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﺷﺎن. در واﻗﻊ ﻣﯽ ﺗﻮان ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ اﮔﺮ ﺗﻌﺎدل ﺑﺮﻗﺮار ﻧﺸﻮد، ﯾﺎ راﺑﻄﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺣﺎﻟﺖ اول ﯾﻌﻨﯽ اﺳﺘﻘﻼل ﮐﺎﻣﻞ ﻓﺮدی ﻣﯽ رود ﯾﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﻢ ﺟﻮﺷﯽ و از ارزش ﻫﺎی ﻓﺮدی ﺧﻮد در زﻧﺪﮔﯽ دور ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ.
نکته
زن و ﻣﺮد ﺑﺎﯾﺪ در ﻓﺮاﯾﻨﺪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک، راﺑﻄﻪ ﺧﻮد ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺪد ٣ را ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﺴﯿﺮ زﻧﺪﮔﯽ و ﺗﮑﺎﻣﻞ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮد ﭘﯿﺶ ﺑﺒﺮﻧﺪ. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﻌﻄﻒ ﺑﺎﺷﻨﺪ وﺑﺎ ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﭘﯿﺶ آﻣﺪه زﻧﺪﮔﯽ، ﺗﺸﺨﯿﺺ دﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮاﺗﯽ ﺑﺎﯾﺪ در رﻓﺘﺎر ﺧﻮد اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﯾﺖ عدد ٣ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد. ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺳﺮی ﮐﺎرﻫﺎی روﺗﯿﻦ و ﺗﮑﺮاری ﻧﻤﯽ ﺷﻮد راﺑﻄﻪ را تقویت کرد. ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ زﻧﺪﮔﯽ و ﺷﺮاﯾﻂ روﺣﯽ – رواﻧﯽ و ﺟﺴﻤﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮد ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ.ﻣﺜﻼ راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ در ﺳﻨﯿﻦ بیست، چهل یا شصت سالگی ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖو اﯾﻨﺠﺎ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻗﺪرت ﺳﺎزﮔﺎری اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﻣﻮﻓﻖ را ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﺪ. زوﺟﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ درﮔﯿﺮ ارزش ﻫﺎی اوﻟﯿﻪ ﺧﻮد ﺷﺪه اﻧﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺪد١، ﺑﺮای ﺷﺎن ﺳﺨﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺟﻬﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺷﻮﻧﺪ و ﺳﺎزﮔﺎری ﺷﺎن ﮐﻢ ﻣﯽ ﺷﻮد و اﯾﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ در راﺑﻄﻪ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﺴﺌﻠﻪ ای ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﺑﯿﻦ زوج ﻫﺎ در ﮐﻠﯿﻨﯿﮏ می ﺒﯿﻨﻢ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﻧﭽﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺟﺐ اﺧﺘﻼف ﻣﯿﺎن زوج ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ آن ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺳﺎزﮔﺎری در زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ. در اداﻣﻪ ﻣﻘﺎﻻت ” ﻓﺮﻣﻮل راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﻮﻓﻖ” ﺑﯿﺸﺘﺮ درﺑﺎره ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎ و ﻣﺼﺪاق ﻫﺎی٣ =١+١ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮاﻫﻢ ﮐﺮد. ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎشید
در مقاله ” فرمول رابطه زناشویی موفق (١) “، درباره حالت های مختلف رابطه زناشویی در قالب فرمول ٣ = ١ + ١ صحبت کردیم و گفتیم که هر کدام از حالت ها، چه ویژگی هایی دارند و بهترین نوع و حالت رابطه کدام است. همین طور قول داده بودم که برای ایجاد بهترین حالت زناشویی و یک رابطه موفق، در مقاله بعد با جزییات بیشتر در کنارتون خواهم بود. پس با هم پر انرژی به سراغ مقاله” فرمول رابطه موفق ( ٢ ) ” می رویم.
فرمول رابطه زناشویی موفق
باید به عنوان یک زن و شوهر یاد بگیرید که در زندگی زناشویی، نه با شیب خیلی تند نه با آهستگی زیاد پیش بروید، بلکه با شیب ملایم و پیوسته حرکت کردن بهترین انتخاب است. خیلی مهم است که رابطه مشترک شما (عدد ٣ )، پیوسته در حال تقویت باشد، نه اینکه مدتی از آن غافل شوید و بعد از آن شروع به تقویت پی در پی کنید. رابطه مثل یک گیاه است و نیاز به رسیدگی مداوم و مرتب دارد تا سرزنده و شاداب بماند. هر یک باید تلاش کنید که جایگاه خود را (عدد ١ )، در زندگی مشترک پیدا کنید و با احترام به همسرتان در کنار یکدیگر، بُعدسوم رابطه یعنی زندگی زناشویی تان را هم پرورش دهید.
تفاوت های زن و مرد
یکی از ابزارهای مفید ایجاد شیب ملایم این است بعضی از تفاوت های زن و مرد را به لحاظ ارتباطی درک کنید و بپذیرید که شما از دو جنس مخالف هستید. شایداز لحاظ بینشی بگویید خب ما این مسئله را می دانیم که از دو جنس مخالف هستیم. اما سؤال من این است پس اگر می دانید چرا گاهی یا اکثر اوقات مانند جنس خود از همسرتان توقع پاسخ دارید؟؟ لطفا کمی به جواب این سؤال فکر کنید. حالا برای درست کردن این شیب ملایم لازم است بدانید که چطور و چگونه نیازهای خود (عدد ١ ) را برای همسرتان توضیح بدهید و همین طور بپذیرید که او نمی تواند همه چیز را در اختیار شما قرار دهد و شما هم نمی توانید هر چیزی را برای او فراهم کنید. حتی احساس دلسوزی و نگرانی هم بین زن و مرد متفاوت است. به این مثال توجه کنید: زن ازدوستش که بیکار شده است، می پرسد که آیاکار پیدا کرده است؟ این پرسش از دید زن نشان دهنده همدلی و علاقه است و زن بدون اینکه الزاماً به دنبال یک راه حل باشد حرف خود را بیان می کند. در بین زنان اشاره به مشکلات خیلی مهم است، چون اساساً موجب تقویت دوستی و ایجاد تفاهم در رابطه می شود. اما احتمالاً در چنین وضعیتی یک مرد به دوستش می گوید که مشکل بیکاری حل خواهد شد و بیشتر تمایل دارد که سریع به دنبال راه حل هایی باشد و آن ها را پیشنهاد دهد مثلاً؛ “من شماره دوستی را به تو می دهم که مدیر شرکتی است حتما برایت کار پیدا خواهد کرد”. حالا همین مرد در مقابل همسرش هم به بنا به جنسیت خود، دوست دارد برای اثبات دوستی و علاقه خود به او، البته از جنس مردانه، راه حل به همسرش دهد و این اصلاً به معنای بی تفاوت بودن به زن نیست. در کل برای داشتن زندگی زناشویی آرام تر باید کمتر به دنبال عملکرد یکسان با هم باشید.بیان احساسات مثبت بین زن و شوهر
یکی دیگر از راه های ایجاد شیب ملایم در زندگی زناشویی، تبادل مثبت است. نباید اجازه بدهید که رابطه زناشویی شما به واسطه مسائل روزمره زندگی به سمت نابودی برود. در واقع این مسئولیت، به عهده ی هر دو طرف رابطه است که مراقب کیفیت آن باشند. تبادل و بیان احساسات مثبت یکی از عوامل تضمین کننده دوام و رضایت در رابطه می باشد. بیان احساسات مثبت در رابطه مانند دمیدن به آتش زیر خاکستر داخل شومینه است. پس سعی کنید به نیاز های همسرتان با احساسات مثبت تؤام با همدلی پاسخ بدهید حتی به شیوه ای ساده، چون با این کار، هم او احساس خوشبختی می کند وهم شادی و رضایت به زندگی مشترک تان تزریق می شود.
شاید این سؤال برایتان مطرح شود که پاسخ مثبت یعنی چه؟ بهتر است ابتدا ببینیم چند نوع پاسخ وجود دارد و خودتان بررسی کنید که بیشتر در رابطه از کدام نوع پاسخ استفاده می کنید. چهار نوع پاسخ وجود دارد؛
-
- پاسخ منفعل سازنده
- پاسخ منفعل مخرب
- پاسخ فعال مخرب
- پاسخ فعال سازنده
-
- با ذکر یک مثال بیشتر متوجه انواع پاسخ ها می شوید. فرض کنید که همسرتان از محل کارش ترفیع گرفته است و این خبر را با خوشحالی به شما می دهد.
- حالا اگر شما بدون هیچ شور و شوقی به او بگویید “برات خوشحالم”، در واقع پاسخ شما از نوع منفعل و سازنده است.
گفتیم که باید بدانید چگونه و چطور نیازهای خود را برای همسرتان توضیح دهید و آرام آرام به اثبات خود در زندگی زناشویی بپردازید. توجه کنید که در بیان نیازهای خود ( عدد ١ ) این کار را با ملایمت و بدون عصبانیت انجام دهید و همین طور با همدلی به نیازها و خواسته های همسرتان احترام بگذارید ( یعنی عدد ١ همسرتان ).
برای درک بیشتر، یک نمونه درخواست زن از شوهرش را مثال میزنم؛ مرد اغلب بخاطر شغل سنگینی که دارد شب ها خسته به خانهد می آید و نیاز دارد زودتر برای استراحت به رختخواب برود. در مقابل همسرش دیرتر می خوابد و دوست دارد در رختخواب کتاب بخواند و همین موضوع باعث می شود که مرد نتواند به خواب عمیق برود. تصمیم میگیرد بجای غُر زدن و گله و شکایت، این موضوع را با همسرش در میان بگذارد و این گونه شروع می کند: “عزیزم می دانم که تو از مطالعه در رختخواب شب ها لذت می بری ( همدلی می کند )، اما من هم برای اینکه بتوانم صبح سر حال بیدار شوم احتیاج دارم زودتر بخوابم ( مرد نیازش را مستقیم بیان میکند)، ممنون میشم که در پذیرایی کتاب بخوانی ( درخواست سازنده و مثبت می کند)، این طوری من هم زودتر می خوابم و صبح سر حال و پر انرژی کنار هم صبجانه میخوریم ( هیجان مثبت خود را بیان می کند)”. شما می توانید با توجه به ویژگی های شخصیتی خودتان، از این روش کمک بگیرید فقط تلاش کنید که مواردی که داخل پرانتز اشاره شد را رعایت کنید. و این که سعی تان بر این باشد که در مطرح کردن خواسته های خود و فرایند گفتگو، هر دو احساس برنده شدن داشته باشید. مانند مثالی که مطرح شد و این احساس فقط با رعایت فرمول ٣ = ١ + ١ ایجاد می شود. اگر زن یا مرد بیش از حد به ارزش های خود، آن هم تا مرز خودخواهی پیش بروندیا اصلاً نیازهای خود را در رابطه در نظر نگیرند و فقط وقف رابطه شوند، وارد دو حالت نا متعارف رابطه می شوند یعنی حالت مستقل یا حالت همجوشی ( که در مقاله قبلی مطرح شد).
کمال گرایی در رابطه
لازم نیست همیشه همه چیزکامل باشد. کمال گرایی در رابطه اجازه نمی دهد که از لحظه و حال لذت ببرید. پس بهتر است دست ازخیال پردازی بردارید. زندگی زناشویی هرگز هرگز صد در صد مثبت پیش نمی رود. باید بپذیرید که بخش های منفی و مشاجره ها هم در رابطه طبیعی هستند. به همین دلیل تکرار احساسات مثبت اثر این موارد طبیعی منفی را به حداقل می رساند. بعضی از زوج ها فکر می کنند که تعهد میان شان کافی است تا بتوانند به همسر خود نشان دهند که تصویر مثبتی از او دارند. در حالی که کاملاً باور اشتباهی است.
باور کنید که نوع دیدگاه شما در زندگی زناشویی بیشتر از خود زندگی تان می تواند رابطه شما را به سمت رشد یا بر عکس نابودی بکشاند. امیدوارم که تا اینجا توانسته باشید از مطالب مقاله برای با کیفیت تر شدن رابطه تان استفاده کرده باشید . در ادامه روش های بیشتری را در قالب فرمول ٣ = ١ + ١ توضیح خواهم داد. با ما همراه باشید…
در مقاله “ فرمول رابطه موفق زناشویی ٢ ” گفتیم که تبادل و بیان احساسات مثبت با کمک معادله ٣ =١+١، شرط ضروری برای تداوم رابطه با کیفیت است و باعث می شود که زن و شوهر با مشکلات، بهتر روبه رو شوند.
تمام مواردی که در مقاله قبلی بیان شدند، در نهایت برای ایجاد همان شیب ملایم در زندگی مشترک هستند ( قرار شد نه با سرعت زیاد و نه با سرعت پایین بلکه با یک شیب ملایم ولی پیوسته به تقویت رابطه بپردازیم).
پس با انرژی بیشتر از قبل به سراغ مقاله ” فرمول رابطه موفق زناشویی ٣ ” می رویم.
تمام مواردی که در مقاله قبلی بیان شدند، در نهایت برای ایجاد همان شیب ملایم در زندگی مشترک هستند ( قرار شد نه با سرعت زیاد و نه با سرعت پایین بلکه با یک شیب ملایم ولی پیوسته به تقویت رابطه بپردازیم).
پس با انرژی بیشتر از قبل به سراغ مقاله ” فرمول رابطه موفق زناشویی ٣ ” می رویم.
فرمول رابطه موفق زناشویی(٣)
در زندگی مشترک تقریباً هیچ مشکلی کم اهمیت نیست. حتی کوچک ترین درگیری های روزمره هم می تواند برای رابطه مخرب باشد. مخصوصاً اگر تکرار شوند. اما با تمام این ها، زن و شوهر نمی توانند درباره همه چیز به تفاهم کامل برسند.
پس لازم است در بعضی موارد دست از تغییر همسرمان برداریم و تفاوت ها را بپذیریم. کم کم متوجه می شوید که اگر هر کس به نوبه خود تلاش کند و فقط به دنبال تغییر طرف مقابل نباشد، مشکلات زناشویی راحت تر حل خواهند شد.
در این مقاله یاد می گیرید که بجای بحث و درگیری از چه روش های دیگری برای عمیق تر شدن رابطه تان استفاده کنید.
پس لازم است در بعضی موارد دست از تغییر همسرمان برداریم و تفاوت ها را بپذیریم. کم کم متوجه می شوید که اگر هر کس به نوبه خود تلاش کند و فقط به دنبال تغییر طرف مقابل نباشد، مشکلات زناشویی راحت تر حل خواهند شد.
در این مقاله یاد می گیرید که بجای بحث و درگیری از چه روش های دیگری برای عمیق تر شدن رابطه تان استفاده کنید.
اولین مرحله که در مقاله قبلی توضیح داده شد، همان اثبات آرام و شفاف خود است ( عدد ١ خود).
شما در این روش در واقع از رفتار و عملکرد همسرتان که باعث ناراحتی شما شده، انتقاد می کنید نه از خودِ او (در این مقاله بیشتر با اثبات خود آشنا می شوید).
شما در این روش در واقع از رفتار و عملکرد همسرتان که باعث ناراحتی شما شده، انتقاد می کنید نه از خودِ او (در این مقاله بیشتر با اثبات خود آشنا می شوید).
مرحله دوم این است که روی پیش داوری هایی که درباره همسرتان یا زندگی زناشویی دارید، کار کنید. پیش داوری یعنی آنچه گمان می کنیم که در فکر دیگری می گذرد (رادیوی انتقاد درونی از خود یا دیگران).
در چنین شرایطی لازم است کنار اثبات عدد ١خود، افکار خود را هم با همسرتان در میان بگذارید و از او هم بخواهید همین کار را انجام دهد. یعنی احساسات خود را شفاف بیان کنید و محتوای فکر همسرتان را هم بررسی کنید تا مانع پیش داوری شما شود.
تا اینجا در واقع سعی کردید که که هر دو همدیگر را درک کنید و رفتار بهتری از خود نشان دهید و در نهایت به تقویت رابطه ( عدد ٣ ) پرداختید.
تقریباً هیچ راهی برای اجتناب از بوجود آمدن این اختلافات در رابطه نیست چون کاملاً بین دو انسان متفاوت طبیعی هستند.
پس هنر این است که وقتی زن و مرد وارد یک رابطه جدی می شوند، هر دو باید مسئولیت تبدیل این اختلافات را به منبعی برای عمیق تر کردن رابطه شان بپذیرند.
حالا در ادامه با ذکر مثال، بیشتر برایتان روش ها شفاف خواهد شد.
زن وشوهری را فرض کنید که عاشق همدیگر هستند، اما مشکلاتی وجود دارد که تکرار آنها، روی کیفیت رابطه شان تأثیر منفی گذاشته است.
مرد اغلب اوقات لباس هایش بطور نامرتب پخش و پَلا است و زن چندین مرتبه بابت این مسئله گله و شکایت کرده و مرد با بی تفاوتی از آن رد شده است. نمونه ای از دیالوگ آنها این چنین است؛
زن: میتوانم با تو صحبت کنم؟
مرد: بله عزیزم، موضوع چیه؟
زن( با لحنی تند): خودت خوب میدونی، مشکل من نامرتب بودن توست.
مرد: حالا مگه چی شده؟
زن: تو به من اهمیت نمی دهی، تا حالا چند مرتبه درباره این موضوع با تو صحبت کردم.
مرد(با حالت کمی بی تفاوتی): مشکل فقط همینه؟ اگر فقط با این کار من خوشحال می شوی من لباس هایم را مرتب می کنم.
شبیه چنین دیالوگ هایی احتمالاً برای شما هم پیش آمده باشد.
در چنین شرایطی لازم است کنار اثبات عدد ١خود، افکار خود را هم با همسرتان در میان بگذارید و از او هم بخواهید همین کار را انجام دهد. یعنی احساسات خود را شفاف بیان کنید و محتوای فکر همسرتان را هم بررسی کنید تا مانع پیش داوری شما شود.
تا اینجا در واقع سعی کردید که که هر دو همدیگر را درک کنید و رفتار بهتری از خود نشان دهید و در نهایت به تقویت رابطه ( عدد ٣ ) پرداختید.
تقریباً هیچ راهی برای اجتناب از بوجود آمدن این اختلافات در رابطه نیست چون کاملاً بین دو انسان متفاوت طبیعی هستند.
پس هنر این است که وقتی زن و مرد وارد یک رابطه جدی می شوند، هر دو باید مسئولیت تبدیل این اختلافات را به منبعی برای عمیق تر کردن رابطه شان بپذیرند.
حالا در ادامه با ذکر مثال، بیشتر برایتان روش ها شفاف خواهد شد.
زن وشوهری را فرض کنید که عاشق همدیگر هستند، اما مشکلاتی وجود دارد که تکرار آنها، روی کیفیت رابطه شان تأثیر منفی گذاشته است.
مرد اغلب اوقات لباس هایش بطور نامرتب پخش و پَلا است و زن چندین مرتبه بابت این مسئله گله و شکایت کرده و مرد با بی تفاوتی از آن رد شده است. نمونه ای از دیالوگ آنها این چنین است؛
زن: میتوانم با تو صحبت کنم؟
مرد: بله عزیزم، موضوع چیه؟
زن( با لحنی تند): خودت خوب میدونی، مشکل من نامرتب بودن توست.
مرد: حالا مگه چی شده؟
زن: تو به من اهمیت نمی دهی، تا حالا چند مرتبه درباره این موضوع با تو صحبت کردم.
مرد(با حالت کمی بی تفاوتی): مشکل فقط همینه؟ اگر فقط با این کار من خوشحال می شوی من لباس هایم را مرتب می کنم.
شبیه چنین دیالوگ هایی احتمالاً برای شما هم پیش آمده باشد.
نکته ( مهارت ارتباطی)
می بینیم که درخواست زن شفاف و مستقیم نیست و با کنایه صحبت می کند ( لحن شما تأثیر زیادی در همراهی همسرتان دارد نه صرفاً تکرار غلط آن درخواست).
نکته بعدی در دیالوگ این است که زن از ضمیر “من” استفاده نمی کند و با استفاده از ضمیر “ تو” احساس متهم بودن را به شوهرش القا می کند.
درواقع می توانم بگویم وقتی احساسی که دارید، به گردن شخص دیگری می اندازید گویا با کلمات به فرد مقابل حمله می کنید ( مثلاً نا مرتبی تو باعث عصبانیت من شده است) طبیعی است که فرد مقابل هم به اصطلاح، احساسِ خطر می کند و با کلمات به دفاع از خود می پردازد یا حتی از موضوع فرار می کند. در واقع یک واکنش طبیعی در برابر خطر.
نکته بعدی در دیالوگ این است که زن از ضمیر “من” استفاده نمی کند و با استفاده از ضمیر “ تو” احساس متهم بودن را به شوهرش القا می کند.
درواقع می توانم بگویم وقتی احساسی که دارید، به گردن شخص دیگری می اندازید گویا با کلمات به فرد مقابل حمله می کنید ( مثلاً نا مرتبی تو باعث عصبانیت من شده است) طبیعی است که فرد مقابل هم به اصطلاح، احساسِ خطر می کند و با کلمات به دفاع از خود می پردازد یا حتی از موضوع فرار می کند. در واقع یک واکنش طبیعی در برابر خطر.
نکته بعدی در دیالوگ این است که زن هیجان و احساس خود را بیان نمی کند و همدلی در صحبت هایش نیست و سعی نمی کند که مرد را هم درک کند ( به عدد ١مرد احترام نمی گذارد و نه به عدد ١خود).
نتیجه این که زن نتوانسته است خود را به آرامی اثبات کند و این قدر این مشاجره های کوچک ادامه پیدا می کند و روی هم انباشته می شود تا رابطه به یک بمب ساعتی تبدیل می شود.
اگر در این مثال زن نمی تواند خود را به آرامی اثبات کند به دلیل پیش داوری های منفی است که درباره همسرش دارد. درواقع وقتی رفتار ما بصورت تهاجمی می شود به این معنی است که نه تنها بَلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بلکه درباره خود یا همسرمان یا رابطه، پیش داوری منفی هم داریم.
نتیجه این که زن نتوانسته است خود را به آرامی اثبات کند و این قدر این مشاجره های کوچک ادامه پیدا می کند و روی هم انباشته می شود تا رابطه به یک بمب ساعتی تبدیل می شود.
اگر در این مثال زن نمی تواند خود را به آرامی اثبات کند به دلیل پیش داوری های منفی است که درباره همسرش دارد. درواقع وقتی رفتار ما بصورت تهاجمی می شود به این معنی است که نه تنها بَلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بلکه درباره خود یا همسرمان یا رابطه، پیش داوری منفی هم داریم.
حالا سراغ مثال مان می رویم و در اینجا نحوه درست را می بینیم.
زن: اگر وقت داری می خواهم چند دقیقه با تو صحبت کنم؟ (مطمئن شوید وقت همسرتان خالی است)
مرد: بله حتماً عزیزم
زن: با وجود اینکه چند بار درباره این موضوع صحبت کردیم اما می بینم که لباس هایت در جای خودشان آویزان نیستن ( توصیف شفاف از نامرتب بودن) میدونم برای این که صبح ها سر وقت به محل کارت برسی، نگرانی و عجله داری ( همدلی و پیش فرض مثبت) اما دوست دارم بدونی که این کار من را عصبانی می کند و احساس خدمتکار بودن می کنم ( بیان هیجان با ضمیر “من” ). ممنون میشم ازت قبل به سر کار رفتن، سعی کنی لباس هایت را آویزان و مرتب کنی ( راه حل مثبت) این طور من هم بیشتر احساس آرامش و احترام می کنم ( بیان هیجان مثبت).
حالا برای بررسی افکار همسرش، زن این گونه بهتر است ادامه دهد؛
زن: من احساس می کنم اصلاً اهمیت نمی دهی که چقدر این موضوع برای من مهم است و اهمیت نداره بقیه روز اعصاب من خورد باشد. این طور احساس بدرد نخور بودن می کنم. آیا تو هم همین طور فکر می کنی؟ ( بررسی محتوای افکار همسرش)
مرد: اگر من نسبت به تو ا حساس به درد نخور بودن داشتم، نمی توانستم تمام این سال ها کنارت باشم ( بیان شفاف احساساتش). فکر نمی کردم موضوع تا این حد برایت مهم باشد، از این به بعد بیشتر سعی می کنم ( همدلی). در دوران مجردی هم مادرم مدام به دنبال من، مشغول مرتب کردن وسایلم بود و من عادت به سهل انگاری کردم همین. و الا قصدم آزار تو نبود.
احتمالاً این نوع دیالوگ و اِعمال دو روش اثبات خود و بررسی افکار همدیگر، بیشتر باعث تغییر شود، اما لحن قبلی قطعاً خیر.
اصلاً فکر نکنید برای این که احساس خوشبختی در زندگی مشترک کنید باید ارزش های کاملاً مشترکی داشته باشید. تفاوت در ارزش ها دربین زن و شوهر طبیعی است.
یعنی در مثال ذکر شده، نیاز نیست که مرد به نظم، حالت وسواس گونه پیدا کند یا زن مانند مرد نسبت به مرتب بودن لباس ها بی تفاوت باشد. همین که سعی کنند به عدد ١ یکدیگر احترام بگذارند و همدیگر را درک کنند، احتمال
زیاد، راهی برای اتمام این مدل بحث های تکراری پیدا می کنند. مثلاً توافق می کنند که مرد بخشی از خریدهایی که به عهده زن بود را انجام دهد و زن هم به مرتب کردن لباس ها بپردازد.
روش دیگری که کمک می کند رابطه به جر و بحث تکراری کشیده نشود، نظم بخشیدن به خواسته ها و انتظارات است.
زن: اگر وقت داری می خواهم چند دقیقه با تو صحبت کنم؟ (مطمئن شوید وقت همسرتان خالی است)
مرد: بله حتماً عزیزم
زن: با وجود اینکه چند بار درباره این موضوع صحبت کردیم اما می بینم که لباس هایت در جای خودشان آویزان نیستن ( توصیف شفاف از نامرتب بودن) میدونم برای این که صبح ها سر وقت به محل کارت برسی، نگرانی و عجله داری ( همدلی و پیش فرض مثبت) اما دوست دارم بدونی که این کار من را عصبانی می کند و احساس خدمتکار بودن می کنم ( بیان هیجان با ضمیر “من” ). ممنون میشم ازت قبل به سر کار رفتن، سعی کنی لباس هایت را آویزان و مرتب کنی ( راه حل مثبت) این طور من هم بیشتر احساس آرامش و احترام می کنم ( بیان هیجان مثبت).
حالا برای بررسی افکار همسرش، زن این گونه بهتر است ادامه دهد؛
زن: من احساس می کنم اصلاً اهمیت نمی دهی که چقدر این موضوع برای من مهم است و اهمیت نداره بقیه روز اعصاب من خورد باشد. این طور احساس بدرد نخور بودن می کنم. آیا تو هم همین طور فکر می کنی؟ ( بررسی محتوای افکار همسرش)
مرد: اگر من نسبت به تو ا حساس به درد نخور بودن داشتم، نمی توانستم تمام این سال ها کنارت باشم ( بیان شفاف احساساتش). فکر نمی کردم موضوع تا این حد برایت مهم باشد، از این به بعد بیشتر سعی می کنم ( همدلی). در دوران مجردی هم مادرم مدام به دنبال من، مشغول مرتب کردن وسایلم بود و من عادت به سهل انگاری کردم همین. و الا قصدم آزار تو نبود.
احتمالاً این نوع دیالوگ و اِعمال دو روش اثبات خود و بررسی افکار همدیگر، بیشتر باعث تغییر شود، اما لحن قبلی قطعاً خیر.
اصلاً فکر نکنید برای این که احساس خوشبختی در زندگی مشترک کنید باید ارزش های کاملاً مشترکی داشته باشید. تفاوت در ارزش ها دربین زن و شوهر طبیعی است.
یعنی در مثال ذکر شده، نیاز نیست که مرد به نظم، حالت وسواس گونه پیدا کند یا زن مانند مرد نسبت به مرتب بودن لباس ها بی تفاوت باشد. همین که سعی کنند به عدد ١ یکدیگر احترام بگذارند و همدیگر را درک کنند، احتمال
زیاد، راهی برای اتمام این مدل بحث های تکراری پیدا می کنند. مثلاً توافق می کنند که مرد بخشی از خریدهایی که به عهده زن بود را انجام دهد و زن هم به مرتب کردن لباس ها بپردازد.
روش دیگری که کمک می کند رابطه به جر و بحث تکراری کشیده نشود، نظم بخشیدن به خواسته ها و انتظارات است.
سعی کنید نظمی به انتظارهای خود و همسرتان بدهید.
یعنی بدانید کدام انتظارات شما توسط همسرتان می تواند انجام شود، کدام ها انجام نخواهند شد و در کدام موارد همسرتان تلاش خود را خواهد کرد.
مثلاً می توانید فهرستی از انتظارات خود تهیه کنید و آنها را به همسر خود بدهید و از او بخواهید هر کدام از خواسته های شما را در یکی از سه ستون؛
“ آنچه می تواند انجام دهد“
” آنچه نمی تواند انجام دهد“
” آنچه می تواند برای آن تلاش کند“
کاملاً طبیعی است که شما و همسرتان نتوانید تمام انتظارات هم را برآورده کنید و افراد کمالگرا احتمالاً برای شان سخت باشد که ببینند تمام انتظارات شان انجام نمی شود (قرار است به خودتان کمک کنید که میانه روی شوید).
امیدوارم با کمک معادله ٣ =١+١ مهارت های عمیق تر کردن رابطه خود با همسرتان را فرا گرفته باشید.
“ آنچه می تواند انجام دهد“
” آنچه نمی تواند انجام دهد“
” آنچه می تواند برای آن تلاش کند“
کاملاً طبیعی است که شما و همسرتان نتوانید تمام انتظارات هم را برآورده کنید و افراد کمالگرا احتمالاً برای شان سخت باشد که ببینند تمام انتظارات شان انجام نمی شود (قرار است به خودتان کمک کنید که میانه روی شوید).
سعی نکنید همسرتان را تغییر دهید، بهتر است او را درک کنید
امیدوارم با کمک معادله ٣ =١+١ مهارت های عمیق تر کردن رابطه خود با همسرتان را فرا گرفته باشید.