چگونه اختلاف با همسرم را به فرصت تبدیل کنم؟
با این که اکثر زوج ها از لحاظ بینشی می دانند که همسرشان دیدگاه و و نقطه نظر شخصی خود را در خیلی از مسایل دارد که یرای خودش دارای اعتبار هم هستند، اما از لحاظ احساسی و عاطفی از پذیرفتن و درک همین حقیقت ساده سر باز می زنند.
دوست داریم دنیا همان چیزی باشد که ما می بینیم و هنگامی که همسرمان با ما موافقت نمی کند، این طور برداشت می کنیم که اطلاعات و دیدگاه های وی ناقص و بی اعتبارند.
حالا چرا این قدر به دیدگاه های خودمان تعصب داریم را نمیدانم!!!
خیلی شنیده ایم که بهشت زندگی ساختنی است نه شدنی… یعنی باید شخصا تلاش کنیم برای ساختن، و منتظر ساخته شدن نمانیم.
قصد داریم در این مقاله نگاهی تازه را در برخورد با اختلاف نظر و دیدگاه همسرتان، پیش رویتان قرار دهیم.
به جای این که اختلاف نظر با همسرتان باعث بروز درگیری شود، چگونه می توان مشاجره های داغ را به اطلاعاتی مفید و فرصت های ناب تبدیل کرد؟
جزییات پیش پا افتاده زندگی روزمره را چگونه می توان به معدن طلایی از اطلاعات ارزشمند برای بهبود رابطه تبدیل کرد؟
این ها زمانی محقق می شود که قصد تغییر کردن و رشد داشته باشید.
بیاییم از جهات مختلف یک اختلاف و انتقاد را بررسی کنیم تا متوجه شویم چه اطلاعاتی جهت رشد شخصی خودمان می توانیم پیدا کنیم.
به این مثال دقت کنید: زنی بطور مرتب به دلیل اینکه شوهرش خیلی بی نظم و بی برنامه هست،از او انتقاد میکند. مانند: “همیشه بی برنامه و بی انضباطی، هیچ وقت نمی توانم به تو تکیه کنم…”
نکته: بسیاری از انتقادات شما از همسرتان در واقع پایه و اساس دارد.
چنانچه زن با دیدی باز و بدون تعصب به قضیه نگاه کند و این دستورالعمل ساده را بکار ببندد، می تواند اطلاعات با ارزشی را درباره زخم های دوران کودکی خودش بدست آورد . یعنی این انتقاد خود از همسرش را روی برگه بنویسد وسپس از خود سوال کند :
هنگامی که شوهرم این طور رفتار می کند چه افکاری به ذهنم می آید؟
در پشت این افکار و احساسات، احساسات عمیق تری خوابیده اند؟ در کودکی چنین افکار و احساساتی داشتم؟
با این فرایند تحلیلی ساده زن می تواند متوجه شود که آیا رفتار شوهرش خاطرات قوی از کودکی اش را در ذهن او زنده می کند یا خیر؟
ممکن است این تمرین به زن کمک کند که متوجه شود پدر و مادرش نامرتب و بی برنامه بودند و وقت و انرژی کافی جهت اینکه به نیازهای او توجهی داشته باشند را نداشتند.
مشخص است که وقتی شوهرش رفتار مشابه با رفتار والدینش دارد، همان ترس های کودکی سراسر وجودش را پر کند. حداقل فایده این تمرین این است که آگاهی و بینش وی درباره تکرار انتقادهایش بیشترمی شود.
نکته: بسیاری از انتقاد های تکراری و عاطفی شما از همسرتان جملات تغییر یافته از نیازهای برآورده نشده خودتان است .
به عبارتی با این که زن بخاطر بی برنامگی و بی نظمی شوهرش مدام به او پرخاش می کند، این امکان وجود دارد که خود نیز به همان اندازه نامرتب باشد.
پس بهتر است صادق باشد و از خود بپرسد در چه زمینه هایی این انتقاد من از همسرم در رابطه با خودم نیز صدق می کند.
ممکن است بی نظمی های او و شوهرش در کل با یکدیگر متفاوت باشد. مثلا آشپزخانه اش تمیز باشد، اما در محل کار برای اولویت قرار دادن برای کارهای مهم تر مشکل داشته باشد.
چنانچه این موضوع درست باشد با این بینش جدید می تواند میان ویژگی های منفی خود و همسرش تفاوت قایل شود. ” من در این زمینه بخصوص بی برنامه هستم و همسرم در آن زمینه بخصوص بی نظم است” و از شدت خشم زن به شوهرش کاسته شود.
نکته: برخی از انتقادهای تکراری و عاطفی شما از همسرتان، میتواند توصیف دقیقی از بخش انکار شده از وجود خودتان باشد.
تصور کنید این زن پس از آنکه تمام جنبه های زندگی خود را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که در تمامی زمینه ها از نظم و انضباط ایده آل برخوردار است این امکان وجود دارد که انتقاد از شوهرش نشان دهنده اشتیاق درونی و ناخودآگاه خود مبنی بر اینکه کمتر مقرراتی باشد و آسوده خاطر و انعطاف پذیرتر عمل کند، باشد.
در واقع هنگامی که از همسرمان به این خاطر که زیادی پرانرژی است، زیادی بازیگوش است و… انتقاد می کنیم اغلب روی بخش های رشد نیافته و سرکوب شده از وجود خودمان انگشت گذاشته ایم .
کیفیت رابطه آنقدر ارزش دارد که برای یکبار هم شده متفاوت تر و خاص تر به آن نگاه کنید و با ایراد گرفتن از طرف مقابل عرصه را برای خود و همسرتان تنگ نکنید. باور کنید با تغییر در خود، اثربسیاری از موارد در ما کمرنگ تر خواهد شد
امیدوارم این مقاله بهت کمک کرده باشه. اگه راهنمایی بیشتر میخوای به واتساپم پیام بده.