طلاق به خودی خود تجربه سختی است، مخصوصا وقتی پای کودکان هم در میان باشد. جدایی پدر ومادر سختی های خودش را برای کودکان دارد و در این مواقع غلیان احساسات کودک باعث می شود دست به کارهایی بزند که ممکن است خارج ازتحمل باشد.
طبیعی است نمی خواهد پدر و مادرش از هم جدا شوندو با این سوال اساسی که “چه بلایی بر سر من می آید؟ ” رو به رو می شود. کودکانی که در شرایط عادی خوش رفتار هستند در این شرایط بحرانی، مشکلات رفتاری از خود نشان می دهند چه برسد به کودکانی که در کل مشکل آفرین هستند. بعضی از کودکان با خجالتی شدن و گوشه گیری و بعضی دیگر با پرخاشگری نسبت به جدایی والدین شان واکنش نشان می دهند. آنها ماجرای جدایی را از دریچه ذهن کوچک خود می بینند. حتی وقتی پدر و مادر پس از جدایی در نهایت محبت با آنها رفتار می کنند، بخاطر از دست دادن خانواده احساس ناامیدی می کنند.
مهمترین وظیفه والدین این است که بتوانند با فرزند خود در گذر از این دنیای ترسناک ” فرزند طلاق بودن” همراهی کنند هر چند که می دانم خودشان هم دچار جراحت زیادی هستند.
در این مقاله قصد داریم به مواردی بپردازیم که با پیروی از آنها فرزندتان احساس امنیت بیشتری می کند. پس با ما همراه باشید.
در مورد جدایی با فرزند خود روراست باشید
.به فرزند خود بگویید آن چه در حال رخ دادن است بخاطر آنها نیست. اگر از شما پرسیدند پس مشکل چیست؟ پاسخ کلی بدهید و وارد جزییات نشوید.
مثلا بگویید “مامان و بابا نمی توانند با آرامش کنار هم زندگی کنند و این حق هر انسانی است که در آرامش زندگی کند”. بگویید که تلاش خودتان را کردید( البته با خودتان صادق باشید) و گاهی این اتفاقات در رابطه می افتد و کسی مقصر نیست.
انتظار تاییدنباید داشته باشید. او قطعا نمی تواند شما را درک کند و این که چرا باید این اتفاق بیفتد. حواستان باشد در این گفتگو ها قرار نیست احساس گناه خود را کم کنید فقط هدف این است که به فرزند خود بگویید افکار و احساساتش هر چقدر هم که منفی باشند آماده صحبت در مورد آنها هستید.
در مورد اهمیت تصمیمات صحیح در زندگی برایش بگویید و این که وقتی یک رابطه دیگرسالم نیست، فرد می تواند رابطه را تمام کند. حتما فرزند شما برای هضم این صحبت ها نیازمند زمان است، بنابراین از آنها انتظار پاسخ نداشته باشید.
از فرزند خود پشتیبانی (مالی) کنید.
از قضایای مالی مربوط به فرزندتان برای وارد بازی شدن با همسر سابق تان استفاده نکنید. اگر طرف مقابل شما شروع به بازی کرد از یک مشاور حقوقی کمک بگیرید.
شما اگر تصمیم گرفتید رابطه را تمام کنید، در حوزه همسری خود به این اتفاق نظر رسیدید. هنوز شما در مقام والدینی هستید و باید به سهم خود تمام تلاش خود را در این زمینه بابت آرامش فرزند خود داشته باشید. این گونه تلاش ها ربطی به اختلاف شما با همسر سابق تان ندارد و فرزند شما بیش تر از گذشته به حمایت مادی و عاطفی پدر و مادر خود نیاز دارد. پس تمام تلاش خود را کنید در این مورد بالغانه عمل کنید.
برای معرفی شریک جدید زندگی تان به کودکان عجله نکنید.
برای کودکان سخت است که ببینند پدر و مادرشان با شخص جدیدی باشد. آنها برای سازگار شدن با شرایط جدایی و این که پدر و مادرشان با هم نیستند به کمی زمان نیاز دارند. برای بچه های کوچکتر حداقل یکسال و برای بچه های بزرگتر حداقل شش ماه زمان توصیه می شود. تفاوت های فردی در کودکان و همین طور شرایط شما ممکن است این زمان را طولانی تر هم بکند.
به یاد داشته باشید که باید برای مدتی متعلق به آنها باشد تا آن احساس امنیت را مجدد احساس کنند.
برخی افراد تصور می کنند چون تا الان زندگی بدون عشق داشتند، باید بلافاصله بعد جدایی دنبال رابطه جدید باشند، این عجله نه به نفع شماست نه فرزندتان. آنها توانایی هضم روابط جدید را ندارند. مجبور کردن فرزند به پذیرش یک فرد جدید، قبل از اینکه با موضوع جدایی کنار آمده باشد، محکوم به شکست است.
همسر سابق شما، هنوز پدر یا مادر فرزندتان است.
پس از جدایی باید رابطه خود را با همسر سابق تان مثل یک رابطه کاری پیش ببرید، مثل یک شریک تجاری. نباید در کارهای شخصی همدیگر دخالت کنید.
باید یاد بگیریدبا همسر سابق خود وارد بازی نشوید، به راحتی وارد هر جر و بحثی نشوید، بی خیال بعضی چیزها شوید. اگر مسایل هنوز حل نشده، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید.
حداقل در موضع والدینی منطقی و واقع بینانه باید رفتار کنید در غیر این صورت بچه ها بیشتر گیج و سردرگم می شوند. به یاد داشته باشید که کودک شما سنگ صبورتان نیست.
وقتی همسر سابق شما رابطه جدیدی را شروع می کند.
این موضوع شاید خشم و حسادت شما را برانگیزد، مخصوصا وقتی میبینید که رابطه جدید همسر سابق شما بسیار خوب پیش می رود. حتی اگر انتخاب نادرستی هم کرده است سعی کنید بیش از حد خودتان را درگیر نکنید. فرزندتان را راهنمایی کنید و بگویید هر زمان که لازم دید می تواند با شما صحبت کند. این بزرگترین لطفی است که می توانید در حقش انجام دهید. لطفا پای فرزندتان را در غلیان احساسات خود باز نکنید.
بدون شک تجربه سختی است وقتی میبینید همسر سابق شما دارای خانواده شده و شما هنوز نمی دانید چگونه با تنهایی خود کنار بیایید. حتما درباره این احساسات با یک مشاور صحبت کنید.
برای فرزندتان الگوی رفتاری مناسب باشید
.مراقب رفتار و گفتار خود در حضور فرزندتان باشید. در عمل به آنها نشان دهید که عزت نفس،انضباط شخصی، ارتباطات سالم، حریم های شخصی چه نقشی در زندگی دارند. سعی کنید با نظرخواهی از بچه هادر مورد وضع قواعد “جدید” خانوادگی، رابطه تان را قوی تر کنید. به امور خانه سر و سامان دهید تا فرزندتان اطمینان حاصل کند که دنیای آنها هنوز منظم و در امنیت است.
به فرزندتان بخاطر کمک در امور خانه، پاداش های سرگرم کننده دهید. از جملات تشویق کننده مثل ” میدونستم از پسش بر می آیی” یا ” ممنون از این که این همه به من کمک می کنی ” استفاده کنید.
باید تلاش خود را کنید که با تمام شدن فصلی از زندگی خود ( زندگی مشترک)، در نقش های دیگر مثل والد بودن به میزان کافی در کنار فرزند خود بوده و مراقب جسم و روان خود باشید.
اگر فرزند شما بد رفتاری می کند به این فکر کنید که چه تغییری می توانید در شرایط بدهید و آیا خودتان الگوی مناسبی برای شان هستید؟ برای مثال؛ نحوه صحبت کردن و رفتارتان با آن ها را زیر نظر بگیرید. آیا انتظارات شما از او شفاف و واضح است؟ ایا بیش از حد نسبت به او سهل انگار یا سخت گیر هستید؟…
شاید لازم باشد در برخی از موارد در نحوه تربیت فرزند خود بازنگری داشته باشید.
کودکان بعد از جدایی، ممکن است به نحو بی سابقه ای بد رفتار شوند و پدر و متدر بخاطر احساس گناه ناشی از جدایی، نتوانند رفتار مقتدرانه ای از خود نشان دهند. به یاد داشته باشید که کودک همیشه به راهنمایی و محدودیت نیاز دارد و اهمیت این امر بعد از جدایی دو چندان می شودد.
شاید فرزند شما هیچ گاه این جمله را به زبان نیاورد، اما محدودیت ها و حریم ها به او احساس امنیت می دهند.
سخن آخر این که در عمل نشان دهید که قدرتمند هستید و می توانید نظم را حفظ کنید. به کودک خود یاد دهید که حق دارد همه جور احساسی داشته باشد. داشتن احساسات منفی ایرادی ندارد، اما عمل بر طبق آنها درست نیست.